طرح واژه
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید قافله در راه است می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است که او سرسلسله خیل پشیمانان است و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان در این برهوت گمگشتگی وا می ماند . سید مرتضی آوینی روضه اربعین حاج اقا مجتبی طهرانی ... بشنوید و کسی نیست خریدار دل وامانده * شعر یا متنِ کاملِ بالا رو پیدا نکردم همینطور شاعر یا نویسندش ای کاش کسی بدونه رفته ای و رد پایت در دلم جامانده است مثل من جا مانده، هر ردی که اینجا مانده است می شود فهمید که هرگز نمی آیی به باغ از حضور این زمستانی که بر جا مانده است رقص گل،ساز چکاوک، مستی پروانه ها آه! از این ها فقط یک جرعه رویا مانده است تا تو بودی عشق بود و تکسواری روی موج بی تو نعش قایقی بر دوش صحرا مانده است می توانی بشنوی صدها غزل فریاد را در سکوت مبهم مردی که تنها مانده است سید علی عدنانی ساداتی در سکوتی لبالب از فریاد، گوشه چشمی به آسمان دارد یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل زخم بی کران دارد سرفه هایش پر از جراحت ها است، از لبش قطره قطره خون می ریخت چفیه ی خاک خورده اش حالا، نقشی از باغ ارغوان دارد بین سینه بلال مجروحش، غربت و داغ را اذان می گفت باز هم روی شاخه ی لبهاش، مرغ اندوه آشیان دارد حجم بغضی که در گلو دارد، کربلا کربلا مصیبت داشت یاد شبهای حمله می افتاد، روضه اش طعم شوکران دارد السلام علیک یا باران، السلام علیک یا عطشان به فدای لبان خشکی که زخم از داغ خیزران دارد یاسها بین شعله ها پر پر، خیمه می سوخت یا همان سنگر ماند یک مشت خاک و خاکستر، باغ گل صحنه ای خزان دارد قمقمه، مشک بچه های جنگ، تیر باران شد از نفس افتاد چشم عباسهای لب تشنه، موج دریای خون فشان دارد آتش تیر و بمب و خمپاره، هر طرف سنگ و نیزه و شمشیر قتلگاه فرشته ها اینجا، ماجرا با سر و سنان دارد تانک ها، اسب های فولادی، خاک کردند خاطراتم را آه تنها پلاک و انگشتر، یادی از نسل بی نشان دارد این همه زینب به جا مانده، بغض کردند و خون دل خوردند گریه ی مادر شهیدی که، چشم بر تکه استخوان دارد ناگهان روضه در گلو خشکید، گوشه چشمی به آسمان دارد یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل زخم بی کران دارد * * * السلام علیک یا اباعبدالله ... بشنوید اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند * * * السلام علیک یا ابا عبدالله - آیت الله بهجت (بشنوید)
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
“صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین”
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند
طرحواژه را در بلاگ دنبال کنید |